چشم من چشم تورا دیدولی دیده نشد

یادمه مامان بزرگم بهم میگفت:

دلبر جانم ! من هيچگاه نمی‌خواهم از علاقه ام به تو بگویم دوست دارم‌هایم را در دلم نگاه ميدارم و هرگز برايت نخواهم گفت زيرا كه دنيا هر آنچه بيشتر دوست دارم را از من گرفته است حتى عشقِ بى نهايتى كه به شمعدانى‌هايم می‌ورزيدم ريشه اش را خشكانده انگار كه اين زمانه چشم ديدن "دوست دارم"هاى واقعى را ندارد تنها كافيست صداى تپش قلبت به گوشش برسد جورى آواز جدايى سر می‌دهد كه تا ابد تلخى اش شيرينى عشق را بر تو حرام می‌کند پس من با تمام وجوم دوست داشتنت را مخفى نگاه ميدارم و تو براى اثباتش فقط به چشمانم آنگاه كه تو را می‌بيند آنگاه كه تو را می‌ خواهد نگاه كن چشمانم تمام عشقم را به تو اقرار خواهد كرد

بد شده ایم ! از وقتی شروع کردیم به قربانت بروم‌های تایپی به دوستت دارم‌های اس ام اسی به عاشقتم‌های فیس بوکی وایبری,ویچتی,لاینی... بد شده ایم ! از وقتی هر کدام از کانتکت‌هایمان چیزی فرستاد و قلب‌های سرخ را روانه‌ی تکست کردیم و عشقم و عزیزم و گلم صدایش کردیم فرقی هم نمیکرد که باشد دیگر کلمات دم دستی ترین ترفندمان شد کلماتی که مقدسند که معجزه میکنند افتادند زیر دست و پا فرقی برایمان نکرد که چه کسی باشد از چه جنسی باشد فقط اینکه باشد و دمی‌بگذرد برایمان کفایت کرد بد شده ایم ! از وقتی لبخند زدیم و بوسیدیم و نوازش کردیم و آنسوی ماجرا پیچیدیم و پیچاندیم و به زرنگی خودمان آفرین گفتیم حال خیلی‌هامان خوب نیست این روزها عادت کردیم مرگ خیلی چیزها را جشن بگیریم دردناک است حال و روزمان دردمان درمان دارد کمی‌صداقت کمی‌شهامت فقط همین!

ﺩﺭ ﺳﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻣﯽ ﺗﻮﻧﯽ ﺑﺮﺍﯼ "ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ " ﻣُﻬﻢ ﺑﺎﺷﯽ :